انسان در طبیعت خود موجودی اجتماعی است، الفت را دوست دارد و با دوستان انس می‌گیرد، هم‌چنانکه پرنده‌ها هر کدام با نوع خود به پرواز می‌آیند، انسان نیز با هم‌نوع و امثال خود و کسانی که از آن‌ها احساس محبت و اطمینان کند، یک‌جا می‌گردد، این همزیستی همان‌گونه که فطرت و سرشت انسانی است، یک ضرورت اجتماعی می‌باشد و هیچ‌کس نمی‌تواند مدّعی‌ شود که من به‌تنهایی زندگی می‌کنم و با هیچ فردی رابطه برقرار نمی‌نمایم؛ اصلاً‌ چنین پنداری را اگر کسی داشته باشد باطل است و هیچگاه نمی‌تواند به واقعیت بپیوندد.

لذا باید به این ضرورت طبیعی و اجتماعی پاسخ دهیم و برای خود دوستانی انتخاب کنیم؛ چون بدون دوست و همنشین زندگی کردن محال است. اما سؤال‌ این‌جاست که با چه کسانی دوست شویم؟ و دوستان ما دارای چه صفاتی باید باشند؟ و اگر خدای‌نخواسته دوست بدی را انتخاب کردیم سزای ما چیست؟ و بدی او بر ما چه تأثیری می‌گذارد؟

در این مقال ناچیز بر آن شدم تا به این گونه سؤالات‌ پاسخ بدهم.

در مورد انتخاب دوست نیکو، رسول معظّم‌ اسلام -صلی الله علیه وسلم- مشرح‌ و مفصل‌ بیانات گرانبهایی را ارایه داشته‌اند که ما را بسنده است، همان‌گونه که شریعت اسلام، دین فراگیری است که هیچ‌یک از جوانب زندگی را فروگذاشت نکرده است، در مورد انتخاب دوست هم دوستان خوب را نشاندهی نموده و ما را متوجّه‌ ساخته که چگونه انسان‌هایی را به‌حیث رفیق و یاور و دوست برگزنیم. رسول معظم اسلام -صلی الله علیه وسلم- می‌فرمایند: «لا تُصَاحبْ إِلاَّ مُؤْمِنا، ولا ی‌أْكُلْ طعَامَكَ إِلاَّ تَقِی‌» (رواه ابوداؤد  و ترمذی) «هم‌صحبتی‌ جز با مسلمان مکن و طعامت را کسی‌ جز پرهیزگار نخورد.»

یعنی باید رفیق و دوستی را که برمی‌گزینی ایمان‌دار باشد. الله متعال متّقی‌ و پرهیزگار و مؤمن واقعی را چنین معرفی می‌کند: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (١) الَّذِینَ هُمْ فِی‌ صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ (٢) وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ (٣) وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ (٤) وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ (٥) إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَیمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیرُ مَلُومِینَ (٦) فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ (٧) وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ (٨) وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ یحَافِظُونَ (٩) أُولَئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ»[المؤمنون: ١ - ١٠] «مسلّماً مؤمنان پیروز و رستگارند. كسانی‌اند كه در نمازشان خشوع و خضوع دارند. و كسانی‌اند كه از (كردار) بیهوده و (گفتار) یاوه روی‌گردانند (و زندگی‌ را جدّی‌ می‌گیرند نه شوخی‌) و كسانی‌اند كه زكات مال پرداخت می‌كنند و عورت خود را حفظ می‌كنند؛ مگر از همسران یا كنیزان خود، كه در این صورت جای‌ ملامت ایشان نیست. اشخاصی‌ كه غیر از این (دو راه زناشوئی‌) را دنبال كنند، متجاوز (از حدود مشروع) بشمار می‌آیند (و زناكار می‌باشند) و كسانی‌اند كه در امانتداری‌ خویش امین و در عهد خود بر سر پیمانند و كسانی‌اند كه مواظب نمازهای‌ خود می‌‌باشند (و پیوسته آن‌ها را در وقت خود اداء و اركان و اصول و خشوع و خضوع لازم را مراعات می‌نمایند) آنان مستحقّان (سعادت) و فراچنگ‌آورندگان (بهشت) هستند.» (تفسیر نور خرّم‌دل)

با در نظر داشتن این آیت و حدیث، بر مسلمان لازم است که از دوستی با کسی‌ که این صفات را دارا نباشد گریزان باشد چرا که انتخاب دوست به‌خاطر بهبود امور دنیا و آخرت است و کسی که نتوان این صفات را در سرزمین وجودش سراغ کرد، چگونه ممکن است که برای بهبود امور ما مؤثر واقع شود.

اما بدبختانه دوستی که مؤمن واقعی و پرهیزگار نباشد نه‌تنها برای ما کمکی نمی‌رساند بلکه ما را همرنگ خود زشت و بدکاره می‌سازد و هیچ انسان عاقلی نمی‌تواند منکر اثرگذاری رفیق و دوست بد شود؛ چراکه علاوه بر بیان اثرگذاری رفاقت و دوستی در نصوص شرعی، واقعیت موجود گواه است که خیلی جوانان برومند و پرهیزگار، وقتی با دوستان نااهلی همراه شدند به بیراهه رفتند و از عزّت‌ و سربلندی به ذلّت‌ و زبونی و سرافکندگی سقوط نمودند.

رسول الله -صلی الله علیه وسلم- در مورد تأثیرگذاری دوستی می‌فرماید: «الرَّجُلُ عَلَى دِینِ خَلِیلِه، فَلْینْظُرْ أَحَدُكمْ مَنْ یخَالِلُ»(مسند احمد) «انسان بر دین (روش و طریقه) دوست خود می‌باشد، پس باید هریک شما متوجّه‌ باشد که با چه کسی دوستی می‌کند.»

در این حدیث به صراحت بیان شده که انسان به دین و عقیده و باور دوست خود می‌گراید، اگر دوست ما باور درست داشت و عقیده‌اش از شرکیات و عملش از بدعات پاک بود، ما هم مثل او می‌شویم و برعکس اگر خدای نخواسته دوست ما عقیده‌ی سالم نداشت و اعمالش با خرافات و بدعات آلوده شده بود، دیگر ما نباید انتظار بهبود عقیده و اعمال خود را داشته باشیم. رسول خدا -صلی الله علیه وسلم- مسئله‌ی تأثیرپذیری از دوست را در ضمن یک مثال زیبا به‌روشنی بیان داشته‌اند: «إنَّمَا مَثلُ الجَلِیسُ الصَّالِح والجلیس السّوءِ كحامِل المِسْكِ و نافِخُ الكِیر فحامِلُ المِسْكِ إمَّا أنْ یحْذِیكَ و إمَّا أنْ تَبْتَاعَ مِنْهُ وإمّا أنْ تجِدَ مِنْهُ رِیحًا طیبَة ونافِخُ الكِیر إمّا أنْ یحْرقَ ثِیابَكَ وإمّا أنْ تَجِدَ ریحًا خَبِیثة»(متفق علیه) «مثال همنشین خوب و همنشین بد مانند صاحب مشک و كوره‌گر (دمه‌گر، کسی‌ که در کوره آهنگری‌ می‌دمد) است، صاحب مشک ‌یا برایت مشک می‌دهد و یا از وى خریدارى می‌كنی‌ و یا اینكه از وی‌ بوى خوش می‌یابى، اما كوره‌گر یا لباست را می‌‌سوزاند و یا بوى بد او به مشامت می‌رسد». 

لذا باید از دوستان بد و بیراه گریزان باشیم به‌ویژه در این زمانه‌ی پرآشوب که هر روز فتنه و ناهنجاری سربلند می‌کند و خیال نابودی انسانیّت‌ را به سر می‌پروراند، چنانچه هر آن می‌بینیم ومی‌شنویم که انسان‌های نا‌اهل و بیجا‌نشین با استفاده از رابطه‌ی جعلی و تقلبی‌ می‌خواهند به اهداف شوم و ناشایست خود نایل آیند و در ظاهر دم از دوستی و محبّت‌ می‌زنند و در باطن به فکر رسیدن به مال، جاه و ناموس دیگران‌اند.

صفات دوستان خوب:

گرچه از لابه‌لای آن آیات و احادیث، صفات دوستان خوب را دانستیم و می‌توانیم با استفاده از آن نصوص دوستان خوب را شناسایی کرده و برگزینم و از انتخاب دوستان بد گریزان باشیم، امّا چه خوب است صفاتی که امام غزالی‌ در«احیاء علوم الدین» بیان داشته ذکر کنیم که درخور ستایش است:

١) نخست از همه باید انسان عاقلی باشد، زیرا از صحبت انسان احمق هیچ خیری متصوّر‌ نیست.

٢) از اخلاق حسنه برخوردار باشد، چه بسیار عاقلانی‌اند که حقیقت امر را به‌خوبی درک می‌کنند ولی زمانیکه غریزه‌ی غضب، بخل و یا شهوت بر او غالب آمد به اطاعت از هوای نفس خود پرداخته و به علت عجزی که در مهارساختن غرایز و آراستن اخلاق خود دارد، با امر معلوم و مشهور به مخالفت می‌پردازد؛ بنابرین هیچ خیری در همراهی این‌گونه افراد وجود ندارد.

٣) انسان صالح بوده از فسق و بدکاری پاک باشد؛ زیرا انسانی که از الله نمی‌ترسد نمی‌توان به دوستی و تعهد او اعتماد نموده و از اضرار او دور بود.

٤) انسان بدعتکار نباشد، زیرا در مصاحبت انسان‌های آغشته با بدعت‌ها خطر سرایت بدعت‌های او به دیگران وجود دارد و از سوی دیگر، انسان مبتدع که مستحقّ‌ دوری و مقاطعه می‌باشد، چگونه او را برای صحبت و دوستی خود انتخاب کنیم؟

٥) دنیا مقصد و هدف بزرگش نباشد؛ زیرا هم‌صحبتی انسان حریص بر دنیا زهر قاتل است و چون در طبیعت انسان تشبّه‌ و اقتداء به دیگران سرشته شده است؛ لذا صحبت انسان حریص بر دنیا حرص انسان را تحریک می‌کند و بخل و مال دوستی را می‌افزاید.